زنه هشت ماهه حامله بود و نميتونست به شوهره سرويس بده، يه شب زنه دلش سوخت و يه تراول پنجاهي دراوردو گفت :
اينو بده به زن همسايه و امشبو باهاش بخواب ولي يادت باشه فقط همين يه بار چون گناه داري.
مرده يك كم دل دل كردو بالاخره پولو گرفت و رفت، ولي بعد از چن ديقه با لب و لوچه اويزون برگشت.
زن علتو پرسيد ..
مرد: گفت پنجاه تاكمه هشتاد تومن بايد بدي
زن : عجب بيمعرفتيه !!! اون كه حامله بود من ازشوهرش پنجاه گرفتم ...
نظرات شما عزیزان:
تاریخ: شنبه 19 مرداد 1392برچسب:از هر دستی بدی از همون دست می گیری,,
ارسال توسط علی زنگی ابادی
آخرین مطالب